|
25 تير 1398برچسب:تنها تو را میسرایم تنها تو را مینویسم, :: 19:28 :: نويسنده : نرجس جلالی یزدی
تو را بر گلبرگها مینویسم تو را بر روی باران تورا بر روی آسمان مینویسم تو را بر پر مرغ عشق تورا بر چشمه ها مینویسم تو را دوست دارم چنان مادری فرزند را تو را بعد از خدا مینویسم.....
مرا عشق تو باشد و بس چو داده چون خدا ,چون تو را مینویسم....
تقدیم به عزیزترینم زیباترینم دختر نازنینم زهره ادامه مطلب ...
یک شنبه 25 تير 1398برچسب:روز میعاد, :: 19:23 :: نويسنده : نرجس جلالی یزدی
تو اگر باز آیی من صمیمانه ترین شعر سرودن ها را میسرایم
وبه تو خواهم بخشید
قلبم را....
که پر است از شعر میخک سرخ
تو اگر باز آیی روز میعاد من است
روز میعاد مرا میرهانی ز خیال
میرسانی به بهشت موعود
تو اگر بازآیی روز میعاد من است .....
ادامه مطلب ...
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:دوستت دارم, :: 9:24 :: نويسنده : نرجس جلالی یزدی
دلم میخواهد دریچه های قلبم را چنان باز کنم که...... که تمام دوست داشتن های دنیا را در آن بگنجانم و با آن قلب به تو بگویم که... دوستت میدارم.... ادامه مطلب ...
دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:انتظار, :: 9:18 :: نويسنده : نرجس جلالی یزدی
آن وقت که شمعدانی ها آمدن پروانه ها را جشن گرفته بودند چه خوب بود قطره بارانی کمک میکرد ... تا هیچ وقت گرد و غباری بزم آنها را آشفته نکند
کودکی خاک بازی میکرد.... بالنی از آسمان رد شد... پیر زنی ترسید.... کودک برای بالن دست تکان داد .... و من در انتظار دمیدن صبح بودم ادامه مطلب ...
سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, :: 10:31 :: نويسنده : نرجس جلالی یزدی
به ماه نگاه میکنم یاد روی تو می افتم به شب که نگاه میکنم روزنه ی زیبای زندگی را در روی تو میبینم ....
تو مرا به گندمزارهای طلایی میبری
به چمنزارهای سبز رهنمون میشوی....
تو مرا یاد بوی باران می اندازی
تو مرا در خلوت تنهایی هایم شمع میشوی و قلبم را شادی کودکانه ای میبخشی ...
ادامه مطلب ... |